«61» وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئِكَةِ اسْجُدُواْ لِأَدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِیسَ قَالَ ءَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِیناً
وبه یادآور زمانى كه بهفرشتگان گفتیم: براى آدم سجده كنید. پس سجده كردند، مگر ابلیس كه گفت: آیا براى كسى سجده كنم كه از گل آفریدهاى؟!
وبه یادآور زمانى كه بهفرشتگان گفتیم: براى آدم سجده كنید. پس سجده كردند، مگر ابلیس كه گفت: آیا براى كسى سجده كنم كه از گل آفریدهاى؟!
نكتهها:
در قرآن بارها به مسألهى سجود فرشتگان و سرپیچى ابلیس اشاره شده است.
ابلیس، از جنّ است، «كان من الجنّ»(137) ولشكریانى دارد، «وجنود ابلیس اجمعون»(138) و سپاه او پیاده و سواره، «و اَجلِب علیهم بخَیلك و رَجِلِك»(139) و عامل انحراف و سجده نكردنش نیز قیاس خاك و آتش بود. «خلقتنى من نارٍ و خلقته من طین»(140)
پیامها:
1- سجده براى غیر خدا، امّا به فرمان خداوند، مانعى ندارد. «و اذ قلنا...اُسجدوا لآدم»
2- فرشتگان، تسلیم فرمان خدایند. «و اذ قلنا للملائكة اسجدوا... فسجدوا»
3- انسان گل سرسبد موجودات است، چرا كه فرشتگان معصوم در برابر او سجده كردند. «اُسجدوا لآدم فسجدوا»
4- اعتقاد به برترىهاى موهوم، شیطانى است، زیرا شیطان، به برترى نوع خود عقیده داشت. «ءاسجد لمن خلقت طیناً»
5 - اعتراض به حكمت، عدل وامر خدا، بدتر از سجده نكردن است. «ءاسجد...»
6- ابلیس موجودى سنجشگر و داراى اختیار است. «الاّ ابلیس ءاسجد...»
7- اجتهاد در مقابل نصّ ممنوع است. (ابلیس، در برابر نصّ خداوند، اجتهاد كرد) «قلنا... اُسجدوا... ءاسجد لمن خلقت طیناً»
8 - ریشهى معصیت گاهى خودبرتربینى است. «ءاسجد لمن خلقت طیناً»
9- حسد ابلیس، چشم حقیقتبین او را بست، خاك و گل بودن آدم را دید، «ءاسجد... طیناً» ولى روح الهى او را ندید. «نفخت فیه من روحى»(141)
10- ابلیس، ملاك ارزش را عناصر مادّى مىپندارد. «طیناً»
در قرآن بارها به مسألهى سجود فرشتگان و سرپیچى ابلیس اشاره شده است.
ابلیس، از جنّ است، «كان من الجنّ»(137) ولشكریانى دارد، «وجنود ابلیس اجمعون»(138) و سپاه او پیاده و سواره، «و اَجلِب علیهم بخَیلك و رَجِلِك»(139) و عامل انحراف و سجده نكردنش نیز قیاس خاك و آتش بود. «خلقتنى من نارٍ و خلقته من طین»(140)
پیامها:
1- سجده براى غیر خدا، امّا به فرمان خداوند، مانعى ندارد. «و اذ قلنا...اُسجدوا لآدم»
2- فرشتگان، تسلیم فرمان خدایند. «و اذ قلنا للملائكة اسجدوا... فسجدوا»
3- انسان گل سرسبد موجودات است، چرا كه فرشتگان معصوم در برابر او سجده كردند. «اُسجدوا لآدم فسجدوا»
4- اعتقاد به برترىهاى موهوم، شیطانى است، زیرا شیطان، به برترى نوع خود عقیده داشت. «ءاسجد لمن خلقت طیناً»
5 - اعتراض به حكمت، عدل وامر خدا، بدتر از سجده نكردن است. «ءاسجد...»
6- ابلیس موجودى سنجشگر و داراى اختیار است. «الاّ ابلیس ءاسجد...»
7- اجتهاد در مقابل نصّ ممنوع است. (ابلیس، در برابر نصّ خداوند، اجتهاد كرد) «قلنا... اُسجدوا... ءاسجد لمن خلقت طیناً»
8 - ریشهى معصیت گاهى خودبرتربینى است. «ءاسجد لمن خلقت طیناً»
9- حسد ابلیس، چشم حقیقتبین او را بست، خاك و گل بودن آدم را دید، «ءاسجد... طیناً» ولى روح الهى او را ندید. «نفخت فیه من روحى»(141)
10- ابلیس، ملاك ارزش را عناصر مادّى مىپندارد. «طیناً»
«62» قَالَ أَرَءَیْتَكَ هَذَا الَّذِى كَرَّمْتَ عَلَىَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَمَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلاً
ابلیس گفت: به من خبر ده، این است آن كسى كه بر من گرامى داشتى؟ اگر تا قیامت مهلتم دهى، یقیناً بر نسل او افسار زده، به زیر سلطه مىكشم، مگر اندكى را.
ابلیس گفت: به من خبر ده، این است آن كسى كه بر من گرامى داشتى؟ اگر تا قیامت مهلتم دهى، یقیناً بر نسل او افسار زده، به زیر سلطه مىكشم، مگر اندكى را.
نكتهها:
«أرأیت» به معناى «اخْبرنى»، به من خبر ده مىباشد. «اَحتنكنّ» از «حَنك»، طنابى است كه به گردن حیوان انداخته و او را مىكشند. «اِحتناك»، به معناى از ریشه درآوردن و سلطهى كامل یافتن نیز مىباشد.(142)
پیامها:
1- خودپرستى، انسان را به طغیان در برابر خدا مىكشد. «هذا الّذى كرّمت علىّ»
2- دلكندن از جاه ومقام، یكى از سختترین امتحانات است. «كرّمتَ علىّ»(143)
3- حسادت، به تدریج به كینه و اقدام علیه دیگران تبدیل مىشود. «لئن اخّرتن... لاحتنكنّ ذرّیته»
4- برخى حسدها وكینهها نسلهاى آینده را نیز در برمى گیرد. «ذرّیته»
5 - ابلیس هم از قیامت آگاه بود و هم به آن ایمان داشت. «اخّرتن الى یوم القیامة»
6- انسان در برابر وسوسههاى شیطان، آزاد است و حقّ انتخاب دارد. «الاّ قلیلاً»
7- برخى از خطر سلطهى ابلیس درامانند. «الاّ قلیلاً»
«أرأیت» به معناى «اخْبرنى»، به من خبر ده مىباشد. «اَحتنكنّ» از «حَنك»، طنابى است كه به گردن حیوان انداخته و او را مىكشند. «اِحتناك»، به معناى از ریشه درآوردن و سلطهى كامل یافتن نیز مىباشد.(142)
پیامها:
1- خودپرستى، انسان را به طغیان در برابر خدا مىكشد. «هذا الّذى كرّمت علىّ»
2- دلكندن از جاه ومقام، یكى از سختترین امتحانات است. «كرّمتَ علىّ»(143)
3- حسادت، به تدریج به كینه و اقدام علیه دیگران تبدیل مىشود. «لئن اخّرتن... لاحتنكنّ ذرّیته»
4- برخى حسدها وكینهها نسلهاى آینده را نیز در برمى گیرد. «ذرّیته»
5 - ابلیس هم از قیامت آگاه بود و هم به آن ایمان داشت. «اخّرتن الى یوم القیامة»
6- انسان در برابر وسوسههاى شیطان، آزاد است و حقّ انتخاب دارد. «الاّ قلیلاً»
7- برخى از خطر سلطهى ابلیس درامانند. «الاّ قلیلاً»
«63» قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُكُمْ جَزَآءً مَّوْفُوراً
(خداوند به ابلیس) گفت : برو، هر كس از آدمیان از تو پیروى كند، قطعاً كیفرتان دوزخ است، كیفرى كامل!
(خداوند به ابلیس) گفت : برو، هر كس از آدمیان از تو پیروى كند، قطعاً كیفرتان دوزخ است، كیفرى كامل!
پیامها:
1- خداوند، مهلتخواهى ابلیس را پذیرفت. «اذهب»
2- انسان در پذیرش راه خدا یا پیروى از شیطان، آزاد است. «فمن تبعك»
3- جایگاه ابلیس و پیروانش، دوزخ است. «جزائكم جهنّم»
4- كیفر الهى كامل است، گنهكاران هم كیفر گناهان خود را مىچشند، هم كیفر گمراه كردن دیگران را به طور كامل دریافت مىكنند. «موفورا»
1- خداوند، مهلتخواهى ابلیس را پذیرفت. «اذهب»
2- انسان در پذیرش راه خدا یا پیروى از شیطان، آزاد است. «فمن تبعك»
3- جایگاه ابلیس و پیروانش، دوزخ است. «جزائكم جهنّم»
4- كیفر الهى كامل است، گنهكاران هم كیفر گناهان خود را مىچشند، هم كیفر گمراه كردن دیگران را به طور كامل دریافت مىكنند. «موفورا»
نظرات شما عزیزان: